دارای دانه. دارای حبه چون سنبله و خوشه، که صاحب حبوب باشد، که صاحب تخم و یا استخوانکی در درون میوه باشد، که نگهبانی دانه و حبوب کند، دارای قطرات چون دانه. گلوله گلوله (اشک و جز آن) : دریغ از گریه های دانه دارم بپای خنده زنجیری نکردم. ظهوری (از آنندراج)
دارای دانه. دارای حبه چون سنبله و خوشه، که صاحب حبوب باشد، که صاحب تخم و یا استخوانکی در درون میوه باشد، که نگهبانی دانه و حبوب کند، دارای قطرات چون دانه. گلوله گلوله (اشک و جز آن) : دریغ از گریه های دانه دارم بپای خنده زنجیری نکردم. ظهوری (از آنندراج)